قره باغ ، کوزوو اروپایی در قلب قفقاز / نقش روسیه چیست؟ آخرین خبرها

[ad_1]

5fb3be06ec3b2_2020-11-17_15-41

بازسازی قره باغ کوهستانی توسط سربازان آذربایجانی از ارمنستان همزمان موجی از عصبانیت را در برخی از مناطق برانگیخت ، و از سوی دیگر – جاه طلبی های جدید در سایر مناطق اروپای شرقی.

یانوز باگاجسکی ، محقق بنیاد Jameston در ایالات متحده و کارشناس روسیه گفت: حوادث بالکان می تواند آرزوهای صربستان برای بازپس گیری کوزوو را احیا کند و ایده بازپس گیری مناطق تحت اشغال روسیه در گرجستان ، اوکراین و مولداوی را تقویت کند.

پرونده کوزوو بارزترین پرونده است. رئیس جمهور صربستان الكساندر ووشی تاكنون به طور ضمنی نسبت به اشغال مجدد كوزوو توسط نیروهای كشورش هشدار داده است. باگایسکی در مقاله خود نوشت: “در نگاه اول ، این مقایسه بی معنی به نظر می رسد ، اما اگر از قره باغ کوهستانی یاد بگیریم ، یاد خواهیم گرفت که چنین ادعاهایی باید به طور کامل بررسی شوند.”

وی در مقاله ای تحت عنوان “آذربایجان پس از بازسازی قره باغ به تماشای روسیه می نشیند” که در واشنگتن اگزمینر منتشر شده است ، نوشت: “آذربایجان و قره باغ کوهستانی مناطق خودمختار دو جمهوری بودند ، اولی در صربستان و دومی در صربستان.” آذربایجان. در گذشته ، هر دو تابع یک ساختار گسترده تر دولتی بودند ، اولی در یوگسلاوی و دیگری در اتحاد جماهیر شوروی سابق. “با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، چندین اختلاف اساسی بین دو جمهوری وجود داشت که بستگی به ماهیت جنگ و واکنش بین المللی به آن داشت.”

این تحلیلگر خاطرنشان می کند که نیروهای ارمنی “بیش از 500000 غیرنظامی آذربایجانی را از قره باغ و مناطق اطراف آن بیرون رانده یا جابجا کردند و برای بدست گرفتن اراضی اشغالی با روسیه اتحاد نظامی تشکیل دادند.” وی با یادآوری عکس قضیه در کوزوو ، نوشت: “در آنجا ، هنگام تجزیه یوگسلاوی سابق ، نیروهای دولت صربستان تقریباً یک میلیون آلبانیایی را با ادعای قلمرو کوزوو اخراج یا نقل مکان کردند. این صربستان بود.” دولتی که گروهی را جابجا می کند و می کشد مردم با اکثریت آرا در یک منطقه خاص از کشور در واقع مشروعیت خود را در اداره آن منطقه زیر سوال برده اند. “

در آن زمان ، ائتلافی از نیروهای بین المللی به رهبری ناتو در کوزوو مداخله کرد تا از کشتار و اخراج بیشتر جلوگیری کند و کنترل بلگراد بر منطقه پایان یابد. بیش از 100 کشور ، از جمله چهار عضو ناتو ، به جز چهار ، کوزوو را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته اند. کوزوو یک دولت و نهادهای دموکراتیک تشکیل داده است که از نزدیک توسط نهادهای بین المللی نظارت می شود. وی همچنین اولین قدم ها را برای عضویت در اتحادیه اروپا برداشت.

در مقابل ، هیچ کشوری ، حتی روسیه و ارمنستان ، قره باغ را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت نمی شناسند و ورود نیروهای صلح بین المللی ممنوع است.

درس های قره باغ
یانوش باگاجسکی در تحلیل خود نوشت: “سه درس اصلی از جنگ قره باغ می توان آموخت.” با پرورش این درس ها می توان آن را در سرزمین های اشغال شده توسط دولت مسکو در مولداوی ، گرجستان و اوکراین به کار برد. این سه درس عبارتند از: موافقت برای حفظ وضعیت موجود موقت است؛ حضور صلحبانان روسی مضر است. “شناخت وضعیت نهایی بسیار مهم است.”

وی در توضیح این درس ها می گوید که اوضاع قره باغ کوهستانی به طور نامحدود دوام ندارد ، به ویژه هنگامی که هر دو طرف بر تصمیمات کاملاً متناقض اصرار دارند. “جنگ منجمد” نیز نام درستی برای وضعیت فعلی نیست ، زیرا شامل درگیری های حل نشده ای است که در آن یک طرف به عمد مذاکرات را برای حل آن متوقف یا منحرف می کند و میانجیگری بین المللی ضعیف یا چندپاره است. “مذاکرات در منطقه ترنسنستریا-مولداوی ، منطقه دونباس اوکراین ، منطقه آبخازیا از گرجستان ، اوستیای جنوبی و قره باغ قره باغ در آذربایجان از زمان درگیری های اولیه هیچ نتیجه ای نداشته است و از این رو احتمال جنگ در این مناطق همچنان ادامه دارد.”

دومین درس اساسی که توسط واشنگتن اگزاینر خوانده شده است ، این است که نیروهای حافظ صلح روسی کشور میزبان را “تضعیف” می کنند ، زیرا آنها نه تنها مانع از کنترل کشور متضرر در منطقه می شوند ، بلکه صرفاً حضور آنها می تواند جدایی طلبان را مشروعیت بخشد و قدرت ایجاد کند. در عین حال ، تقسیم نهادهای دولتی ، فشار بر دولت مرکزی و سنگسار در روند الحاق کشور میزبان به اتحادیه اروپا و ناتو وجود دارد. حضور نیروهای روسی در منطقه Transnistrian مولداوی نمونه بارز این حضور نظامی است و ظاهراً مسکو محاسبه کرده است که استقرار نیروهای خود در قره باغ کوهستانی مانع از تمایل جمهوری آذربایجان به غرب می شود.

سومین درسی که توسط یانوش باگاجسکی تدریس می شود این است که سرزمین های جنگ زده برای اطمینان از استقلال خود به مشروعیت بین المللی و به رسمیت شناختن وضعیت نهایی خود نیاز دارند. کوزوو ، با وجود مخالفت های صربستان ، بارزترین نمونه منطقه ای است که نسبتاً سریع از یک شاخه سرزمینی به یک کشور شناخته شده منتقل شده است. اگرچه کرملین سعی کرده است نتیجه مشابهی را در آبخازیا و اوستیای جنوبی بدست آورد ، اما تاکنون فقط پنج کشور به غیر از خود روسیه ، این مناطق را به عنوان کشورهای مستقل به رسمیت شناخته اند. نهادهای بین المللی عضویت در این مناطق را نپذیرفته اند و گرجستان مصمم است که آنها را پس بگیرد.

به همین ترتیب ، موضوع الحاق کریمه به روسیه ، که به طور یکجانبه توسط دولت مسکو اعلام شد ، در مجامع بین المللی مشروعیت پیدا نکرد.

باگایسکی با اشاره به “تعامل پایدار” نوشت: “جدا از این سه درس اصلی ، نتیجه دیگر جنگ قره باغ این است که پایان این جنگ احتمالاً به حل اختلافات بین اروپا و ایالات متحده و تأمین امنیت پایدار کمک خواهد کرد.” اتحادیه اروپا و ایالات متحده “. او انجام می دهد در مقابل ، کرملین برای پیشبرد اهداف استراتژیک خود و حفظ “کشورهای یخ زده” که قانونی نشده اند و نمی توانند به نهادهای بین المللی ملحق شوند ، میانجی گری می کند.

وی همچنین می گوید که گرچه آذربایجان سرزمینهای اعلام شده خود را در نتیجه جنگ دریافت کرده است ، اما اکنون ممکن است بیش از هر زمان دیگری “مدیون” کرملین باشد ، زیرا روسیه واسطه اصلی مذاکرات با ارمنستان بوده و هنوز نیروهای حافظ صلح روسی در منطقه حضور دارند. . آنها در حال گشت زنی در قره باغ کوهستانی هستند.

بازسازی قره باغ کوهستانی توسط سربازان آذربایجانی از ارمنستان به طور همزمان موجی از خشم را در برخی نقاط و جاه طلبی های جدید را در سایر مناطق اروپای شرقی برانگیخته است.

آخرین اخبار (khabarfoori.com)

5fb3be06ec3b2_2020-11-17_15-41

یانوز باگاجسکی ، محقق بنیاد Jameston در ایالات متحده و کارشناس روسیه گفت: حوادث بالکان می تواند آرزوهای صربستان برای بازپس گیری کوزوو را احیا کند و ایده بازیابی مناطق تحت اشغال روسیه در گرجستان ، اوکراین و مولداوی را تقویت کند.

پرونده کوزوو بارزترین پرونده است. رئیس جمهور صربستان الكساندر ووشی تاكنون به طور ضمنی نسبت به اشغال مجدد كوزوو توسط نیروهای كشورش هشدار داده است. باگایسکی در مقاله نوشت: “در نگاه اول ، این مقایسه بی معنی به نظر می رسد ، اما اگر از قره باغ کوهستانی یاد بگیریم ، خواهیم فهمید که چنین ادعاهایی باید به طور کامل بررسی شود.”

وی در مقاله ای تحت عنوان “آذربایجان پس از بازسازی قره باغ آذربایجان در حال تماشای روسیه است” نوشت: “آذربایجان و قره باغ کوهستانی مناطق خودمختار دو جمهوری بودند ، اولی در صربستان و دوم در صربستان ،” در واشنگتن اگزاینر آذربایجان. در گذشته ، هر دو تابع یک ساختار گسترده تر دولتی بودند ، اولی در یوگسلاوی و دیگری در اتحاد جماهیر شوروی سابق. “با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، بسته به ماهیت جنگ و واکنش بین المللی به آن ، چندین اختلاف اساسی بین دو جمهوری وجود داشت.”

این تحلیلگر خاطرنشان می کند که نیروهای ارمنی “بیش از 500000 غیرنظامی آذربایجانی را از قره باغ و مناطق اطراف آن بیرون رانده یا جابجا کردند و برای بدست گرفتن اراضی اشغالی با روسیه اتحاد نظامی تشکیل دادند.” وی با یادآوری دقیقاً عکس این مسئله در کوزوو ، نوشت: “در آنجا ، هنگام تجزیه یوگسلاوی سابق ، نیروهای دولتی صربستان تقریباً یک میلیون نفر را از اکثریت جمعیت آلبانیایی اخراج یا جابجا کردند ، و ادعا کردند خاک کوزوو است. این صربستان شد.” گروهی را با اکثریت آرا در یک منطقه خاص از کشور جابجا می کند و می کشد ، در واقع مشروعیت آن را در اداره آن منطقه زیر سال می برد. “

در آن زمان ، ائتلاف نیروهای بین المللی به رهبری ناتو در کوزوو مداخله کرد تا از کشتار و اخراج بیشتر جلوگیری کند و کنترل بلگراد بر منطقه پایان یابد. بیش از 100 کشور ، از جمله چهار عضو ناتو ، به جز چهار ، کوزوو را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته اند. کوزوو یک دولت و نهادهای دموکراتیک تشکیل داده است که از نزدیک توسط نهادهای بین المللی نظارت می شود. وی همچنین اولین قدم ها را در جهت عضویت در اتحادیه اروپا برداشت.

در مقابل ، هیچ کشوری ، حتی روسیه و ارمنستان ، قره باغ را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت نمی شناسند و ورود به آن هیچ نیروی صلح بین المللی ندارد.

درس های قره باغ
یانوش باگاجسکی در تحلیل خود نوشت: “سه درس اصلی از جنگ قره باغ می توان آموخت.” با پرورش این درس ها می توان آن را در سرزمین های اشغال شده توسط دولت مسکو در مولداوی ، گرجستان و اوکراین به کار برد. این سه درس عبارتند از: موافقت با حفظ موقت وضعیت موجود ؛ حضور صلحبانان روسی مضر است. “شناخت وضعیت نهایی بسیار مهم است.”

وی در توضیح این درس ها می گوید که وضعیت فعلی قره باغ کوهستانی به طور نامحدود دوام ندارد ، به ویژه هنگامی که هر دو طرف بر تصمیمات کاملاً متناقض اصرار دارند. “جنگ منجمد” نیز نام درستی برای وضعیت فعلی نیست ، زیرا شامل درگیری های حل نشده ای است که در آن یک طرف به عمد مذاکرات را برای حل آن متوقف یا منحرف می کند و میانجیگری بین المللی ضعیف یا چندپاره است. “مذاکرات در منطقه ماوراالنهر – مولداوی ، منطقه دونباس اوکراین ، منطقه آبخازیا از گرجستان ، اوستیای جنوبی و قره باغ قره باغ در آذربایجان از زمان درگیری های اولیه هیچ نتیجه ای نداشته است و بنابراین احتمال جنگ در این مناطق همچنان ادامه دارد.”

دومین درس اساسی که توسط واشنگتن اگزاینر خوانده شده است ، این است که نیروهای حافظ صلح روسی کشور میزبان را “تضعیف” می کنند زیرا نه تنها مانع از کنترل کشور آسیب دیده بر منطقه می شوند ، بلکه صرفاً حضور آنها می تواند جدایی طلبان را مشروعیت بخشد و قدرت ایجاد کند. در عین حال ، تقسیم نهادهای دولتی ، فشار بر دولت مرکزی و سنگسار در روند الحاق کشور میزبان به اتحادیه اروپا و ناتو وجود دارد. حضور نیروهای روسی در منطقه Transnistrian مولداوی نمونه بارز این حضور نظامی است و ظاهراً مسکو محاسبه کرده است که استقرار نیروهای خود در قره باغ کوهستانی مانع از تمایل جمهوری آذربایجان به غرب می شود.

سومین درسی که ژانوش باگاجسکی آموخته این است که سرزمین های جنگ زده برای اطمینان از استقلال خود به مشروعیت بین المللی و به رسمیت شناختن وضعیت نهایی خود نیاز دارند. کوزوو ، با وجود مخالفت های صربستان ، بارزترین نمونه منطقه ای است که نسبتاً سریع از یک شاخه سرزمینی به یک کشور شناخته شده منتقل شده است. اگرچه کرملین سعی کرده است نتایج مشابهی را در آبخازیا و اوستیای جنوبی بدست آورد ، اما تاکنون فقط پنج کشور به غیر از خود روسیه ، این مناطق را به عنوان کشورهای مستقل به رسمیت شناخته اند. سازمانهای بین المللی عضویت در این مناطق را نپذیرفته اند و گرجستان مصمم است که آنها را پس بگیرد.

به همین ترتیب ، موضوع الحاق کریمه به روسیه ، که به طور یکجانبه توسط دولت مسکو اعلام شد ، در مجامع بین المللی مشروعیت پیدا نکرد.

باگایسکی با اشاره به همکاری پایدار بین اتحادیه اروپا و اتحادیه اروپا نوشت: “جدا از این سه درس اصلی ، نتیجه دیگر جنگ قره باغ این است که پایان این جنگ به حل اختلافات بین اروپا و ایالات متحده کمک می کند و امنیت پایدار را تضمین می کند.” ایالات متحده آمریکا. او انجام می دهد در مقابل ، کرملین برای پیشبرد اهداف استراتژیک خود و حفظ “کشورهای منجمد” که قانونی نشده اند و نمی توانند به نهادهای بین المللی ملحق شوند ، میانجی گری می کند.

وی همچنین می گوید گرچه آذربایجان به لطف جنگ سرزمین های اعلام شده خود را به دست آورد ، اما اکنون ممکن است بیش از هر زمان دیگری به کرمانل “بدهکار” باشد زیرا روسیه واسطه اصلی مذاکرات با ارمنستان بوده است و این منطقه هنوز دارای روسیه است. حافظ صلح آنها در حال گشت زنی در قره باغ کوهستانی هستند.

[ad_2]